به گزارش صدای بورس، فصل مجامع فصل انتشار و تصویب صورت های مالی سالانه و عملکردی شرکتها همراه با تقسیم سود است. اگر قطع برق باعث توقف تولید، افزایش هزینههای جایگزینی (مثل استفاده از ژنراتور) یا عدم تحقق فروش شود، این اثرات در گزارشهای فصل بعد (مثل سهماهه اول سال جدید) دیده میشود.
همچنین در صورتی که به دلیل چالشهای عملیاتی (قطع برق یا نوسانات انرژی) این گزارشها با تاخیر یا ابهام همراه شوند، اعتماد سرمایهگذاران کاهش مییابد و نوسانات بازار تشدید میشود. علاوه بر ریسکهای ناشی از انرژی، چالشهایی نظیر نوسانات نرخ ارز، نرخ بهره بالا و عدم هماهنگی سیاستهای اقتصادی میتواند فضای بازار را زیر فشار قرار دهد.
این موارد میتوانند باعث کاهش حجم معاملات و ایجاد فشار روانی بر مشارکتکنندگان در بازار شوند. همچنین عدم تعیین جهتگیریهای سیاسی و نوسانات ناشی از توافقات بینالمللی نیز میتواند به بروز روندهای منفی در بازار کمک کند؛ در صورتی که اقدامات اصلاحی در بخش زیرساختهای انرژی تسریع نشوند، اثرگذاری این چالشها قابل تامل خواهد بود.
به طور کل، تابستان امسال علاوه بر خلق شرایط مطلوب در صورت وقوع توافقات مثبت، چالشهایی جدی در زمینه انرژی و ساختارهای اقتصادی به همراه دارد که مستلزم نظارت و واکنش به موقع از سوی سیاستگذاران است. در ادامه به تشریح هر کدام از این موارد می پردازیم.
تاثیر ناترازی انرژی بر صنایع در تابستان
در تابستان ریسکهای مرتبط با ناترازی انرژی و قطعی برق از جنبههای حیاتی بر عملکرد صنایع تاثیرگذار هستند و بسته به شدت و مدت زمان این اختلالات، عمق اثرگذاری میتواند از نسبتاً محدود تا بسیار عمیق متغیر باشد.
سازمان بورس و اوراق بهادار برای صیانت از حقوق سهامداران گزارشهای ماهانه شرکتها را از حیث انعکاس اثرات اختلالات انرژی بر عملکرد تولید، ذکر اقدامات کاهش ریسک در گزارشهای تفسیری و تبیین چشمانداز تعدیلشده پایش میکند. در ادامه تحلیل دقیقتری ارائه میدهم:
۱. ریسکهای انرژی و قطع برق
عدم تعادل در تامین و تقاضای برق: تابستان، با افزایش شدید تقاضای برق (عمدتاً ناشی از مصارف سرمایشی و صنعتی)، باعث تحمیل بار اضافی به شبکه برق میشود. هر گونه نوسان در تامین مناسب انرژی، از نقصهای فنی یا عدم هماهنگی در مدیریت شبکه میتواند منجر به قطعیهای موقت یا طولانیمدت شود.
اثرگذاری مستقیم بر تولید: وقتی که خطوط تولید صنایع حساس به برق (مانند صنایع فلزات اساسی، پتروشیمی، شیمیایی، سیمانی و استخراج کانه های فلزی) دچار ناترازی یا قطعی برق شوند، این موضوع میتواند باعث توقف یا کاهش تولید و افزایش هزینههای عملیاتی شود. تجربیات گذشته نشان داده است که در دورههای بحرانی برق، صنایع سنگین با کاهش راندمان و افزایش هزینههای اضافی مواجه شدهاند.
۲. صنایع تحت تأثیر و عمق اثرگذاری
صنایع فولاد: این صنایع معمولاً به برق پایدار برای تولید پیوسته نیاز دارند و یک قطعی محدود میتواند باعث توقف ناگهانی خطوط تولید، افت کیفیت محصولات و افزایش هزینههای تعمیر و نگهداری شود.
صنایع پتروشیمی و شیمیایی: فرآیندهای تولید در این بخشها اغلب به شدت وابسته به انرژی ثابت و کنترلشده هستند. هرگونه نوسان در تأمین برق میتواند سبب اختلال در فرآیندهای واکنشی شود و هزینههای تولید را افزایش دهد.
سایر صنایع: حتی در صنایعی که به صورت مستقیم به برق وابسته نیستند (مثلاً برخی بخشهای خدماتی یا خودروسازی)، اختلالات در تأمین برق میتواند زنجیره تأمین، مدیریت لجستیکی و فعالیتهای پشتیبانی را تحت تأثیر قرار دهد.
احتمال یک توافق سیاسی
اگر ایران و آمریکا در تابستان به توافق برسند، در کوتاهمدت احتمالاً شاهد یک جهش روانشناسی مثبت در بورس خواهیم بود. میتوان این موضوع را به چند محور اساسی تقسیمبندی کرد:
۱. کاهش ریسک ژئوپلتیکی و بهبود اعتماد سرمایهگذاران: رفع ابهامات و تنشهای سیاسی، به ویژه در زمینه تحریمها و نگرانیهای مرتبط با روابط بینالمللی، میتواند موجی از اطمینان به بازار وارد کند. سرمایهگذاران در دورههای گذشته، زمانی که چشمانداز تنشها کاهش مییافت (مانند دورههای توافق موقت یا کاهش تنشهای منطقهای)، تمایل داشتند که ریسکهای خود را افزایش دهند و به دنبال بازدهیهای بالاتر بروند. نتیجه این موضوع ورود سرمایههای نو و حجم معاملات بالاتر بوده است.
۲. افزایش حجم معاملات و روند صعودی شاخصها: توافق بین دو کشور میتواند باعث کاهش نرخ تورم انتظاری و کاهش کسری بودجه شود که به نوبه خود، فضای پولی تسهیلشدهای ایجاد میکند. در نتیجه، شاخصهای کل بازار احتمالاً ابتدا با موجی از خرید روبهرو شده و روند صعودی قابل توجهی را تجربه خواهند کرد. نمونههایی از بازارهای بینالمللی نشان میدهد که پس از کاهش تنشهای سیاسی و ژئوپلتیکی، بازارها واکنش اولیهای به شکل افزایش ارزش داراییها و حجم معاملات نشان دادهاند.
۳. احتمال وقوع تابستان داغ با نوسانات میانمدت: از سوی دیگر، اگرچه دوره اولیه خبر توافق میتواند موجی از خوشبینی ایجاد کند و همین موضوع تابستانی داغ را رقم بزند، اما باید با دیدی واقعبینانه به این روند نگریست.
چنانچه اشاره شد در تحلیلهای گذشته، دیده شده که توافقات موقت گاهی موجب یک جهش اولیه در بازار میشوند، ولی در صورت عدم تحول بنیادین در سیاستهای پولی و اصلاحات اقتصادی، موج اولیه ممکن است پس از مدتی با یک اصلاح قیمتی همراه شود. در این راستا، اگرچه انتظار میرود که حجم معاملات و شاخصها در تابستان به شدت رشد کنند، اما خروج بخشی از سودهای کوتاهمدت توسط بازیگران بازار میتواند منجر به ایجاد نوسانات قیمتی شود.
نمونه بارز این موضوع توافق اولیه پیرامون برجام است که در روز اجرای برجام شاخص کل از دی ماه ۱۳۹۴ شروع به رشد کرده و در ۳ ماه حدود ۴۰ درصد کرد که از جمله دلایل آن کاهش ریسک سیاسی، خوشبینی به رفع تحریمها، ورود پول هوشمند به گروههای صادراتمحور (پتروشیمی، فلزات) بود و تقریبا همه روزه شاهد رکوردشکنی بورس بودیم و حتی ارزش سهام برخی شرکتها تا چند برابر افزایش یافت. اما پس از امضای نهایی برجام با آغاز سال ۱۳۹۵، وضعیت بورس از آن رشد هیجانی فاصله گرفت و بورس به دلیل تأخیر در رفع تحریمها، تثبیت نرخ بهره بالا و خروج نقدینگی به سمت بازارهای موازی مسکن و ارز اصلاح شد و پس از آن شاخص کل حدود یک سال تغییرات زیادی نداشت.
۴. نیاز به پشتیبانی بنیادی برای پایداری روند: تجربههای گذشته در بازارهای داخلی و خارجی نشان داده است که حل نگرانیهای ژئوپلتیکی میتواند به رشد کوتاهمدت بازار منجر شود؛ اما برای حفظ این روند و جلوگیری از اصلاحات ناگهانی، ضروری است که اصلاحات بنیادی اقتصادی از جمله تنظیم نرخ بهره، مدیریت صحیح تورم و بهبود شاخصهای سودآوری شرکتها به اجرا گذاشته شود. بنابراین، هرچند توافق میتواند یک تابستان داغ را رقم بزند، پایداری آن مستلزم تغییرات عمیقتری در سیاستهای اقتصادی خواهد بود.
در مجموع، اگر توافق حاصل شود، به احتمال زیاد در کوتاه مدت شاهد رشد تاریخی در شاخصهای بورس و حجم معاملات خواهیم بود که موج اولیه یک صعود را رقم میزند. اما مسئولان و سرمایهگذاران باید در عین خوشبینی اولیه، آمادگی نوسانات میانمدت و اصلاحات احتمالی را نیز در نظر داشته باشند. حال، جنبههای دیگری مانند تأثیر توافق بر بازار ارز و زیرشاخههای اقتصادی مانند موفقیت گزارشهای ماهانه شرکتها نیز میتواند در ادامه بحث مهم باشد.
توصیه به سهامداران خرد
سود نقدی هرچند برای سهامداران خرد جذاب است، اما به هیچ وجه معیارکافی برای انتخاب سهام نیست. تصمیمگیری باید مبتنی بر تحلیل جامع باشد که شامل این موارد است:
تحلیل بنیادی: سرمایه گذاران باید پایداری سودآوری، ثبات جریان نقدی، سطح بدهیها و کارایی عملیاتی شرکت را ارزیابی و به تاریخچه شفاف تقسیم سود و انطباق آن با توان مالی شرکت (نه به بهای تضعیف سرمایهگذاریهای مولد) توجه کنند. سود نقدی جذاب میتواند نشانهای از عملکرد خوب باشد، اما در صورت عدم پایداری فعالیتهای عملیاتی و ضعف بنیادی، این سود به تنهایی نمیتواند شواهد کافی برای خرید سهام باشد.
چشمانداز بلندمدت: تمرکز بر استراتژی رشد شرکت و امکان افزایش ارزش سهام، نه صرف بازده نقد از نکات مهمی است که در چشم انداز بلند مدت شرکت ها باید مورد توجه قرار گیرد. اگر سهامدار فقط به دلیل سود نقدی وارد سهام شود بدون اینکه پتانسیل رشد سرمایه را نیز مد نظر قرار دهد، ممکن است از فرصتهای بهتر در بلندمدت غافل شود. همچنین توجه به کیفیت حاکمیت شرکتی، شفافیت گزارشدهی و توانمندی مدیریت در مواجهه با چالشها از دیگر موضوعات مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
ریسکهای محیطی: یکی دیگر از موضوعاتی که باید مورد توجه قرار گیرد ریسک های محیطی است. برای ارزیابی ریسک های محیطی باید تأثیر تحولات کلان اقتصادی و سیاسی (نرخ ارز، تورم، سیاستهای پولی، مذاکرات) بر عملکرد شرکت ها بررسی شود.
لازم به یادآوری است سازمان بورس با الزام شرکتها به افشای بهموقع اطلاعات، از حقوق سهامداران خرد حمایت میکند. در این راستا لازم است سهامداران از تصمیمگیری بر اساس شایعات یا نوسانات کوتاهمدت فصل مجامع پرهیز کنند و به گزارشهای تأییدشده توسط نهادهای ناظر (حسابرسی شده) و نه اطلاعات غیررسمی اتکا داشته باشند.
در نهایت باید گفت هیچ عامل منفردی (از جمله سود نقدی) تضمینکننده سودآوری نیست. موفقیت در گرو تحلیل چندبعدی، صبر و تنوعبخشی است و سازمان بورس همواره بر رعایت انصاف و شفافیت در فرآیند مجامع نظارت دارد.
استراتژیهایی مناسب در فصل مجامع
بهترین راه افزایش بهرهوری در فصل مجامع، ترکیب تحلیل بنیادی با مدیریت فعال ریسک است. از یک سو، ضروری است که قبل از هر تصمیمگیری، به دقت گزارشهای مالی و عملکردی ارائهشده از طریق سامانه جامع رسمی اطلاع رسانی ناشران (کدال) را مطالعه کنیم؛ یعنی مثلاً به پایداری سود نقدی، رشد درآمد، کیفیت حاکمیت شرکتی، کیفیت جریان نقدی و ... توجه ویژهای داشته باشیم. این اطلاعات بنیادی، پایهای قوی برای تصمیمگیریهای ما فراهم میکند.
از سوی دیگر، با توجه به نوسانات معمول این دوره، رصد تغییرات قیمت و حجم معاملات و پرهیز از شایعات ضروری است. همچنین، انعطافپذیری استراتژیک در مواجهه با تحولات کلان اقتصادی (مانند تغییر نرخ بهره و ریسک های سیاسی) و تعهد به شفافیت اطلاعاتی، موفقیت سرمایهگذار را تعیین میکند. حقوق سهامداران خرد و توزیع منصفانه سود، محور اصلی مجامع است و هرگونه تصمیمگیری باید مبتنی بر اطلاعات رسمی و تحلیلهای مستند باشد.
به خاطر داشته باشید که سودآوری مستلزم پذیرش ریسک منطقی و دیدگاه بلندمدت است. همچنین با توجه به تغییرپذیری قیمتها در فصل مجامع، رعایت احتیاط و پایبندی به اصول سرمایهگذاری مبتنی بر تحلیل ضروری است.
-
فروغ لطفی - تحلیلگر بازار سرمایه
- شماره ۵۹۸ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما